جنگجويي از استادش پرسيد: بهترين شمشيرزن کيست؟
استادش پاسخ داد: به دشت کنار صومعه برو.
سنگي آنجاست. به سنگ توهين کن.
شاگرد گفت: اما چرا بايد اين کار را بکنم.سنگ پاسخ نمي دهد.
استاد گفت: خوب پس با شمشيرت به آن حمله کن.
شاگرد پاسخ داد: اين کار را هم نمي کنم. شمشيرم مي شکند.
و اگر با دست هايم به آن حمله کنم, انگشتانم زخمي مي شوند، و هيچ اثري روي سنگ نمي گذارند.
من اين را نپرسيدم. پرسيدم بهترين شمشيرزن کيست؟
استاد پاسخ داد:
بهترين شمشيرزن به آن سنگ مي ماند، بي آنکه شمشيرش را از غلاف بيرون بکشد، نشان مي دهد که هيچ کس نمي تواند بر او غلبه کند!